امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - چه میشود که بعضی آدمها میتوانند تا این مقدار از انسانیت دور بشوند؟ بعضیها چطور میتوانند خوی و خصلتهای ناجورشان را با خودشان بکشند و دلشان، روحشان و عقیده شان تاریک باشد؟ چطور میشود که یک دسته از آدمها این قدر از سروشکل آدم بودن دور میشوند که حاضر میشوند هر کاری بکنند؟ نفس کشیدن زیر بار ظلمی ادامه دار، سخت است. ظلمی که اصل و اساس تشکیل غدهای سرطانی در دل فلسطین و فلسطینی هاست. غدهای بدخیم که هر روز دارد بزرگتر میشود و با شهرک سازیهای غیرانسانی و غیرقانونی، قسمتهای بیشتری از تن بیمار فلسطین را میبلعد.
شهرکهایی که ساختنشان را بارها سازمانهای حقوق بشری و بین المللی تقبیح کرده اند. ولی نکته تامل برانگیز در این میان، بی توجهی به تمام قطعنامهها و دیگر اخطارهای بین المللی و نقض قواعد بین المللی ازسوی اسرائیل است. همان قواعدی که بقیه ممالک، درصورت نقض آن ها، دچار تحریم و هزار تنبیه دیگر میشوند. انگار اسرائیل آن پسرک چاق، لوس، پررو، پرمدعا و بی ادب بلوک غرب است که هر غلطی میخواهد، میکند و بقیه دنیا باید به او لبخند بزنند. از همان سال ۱۹۴۷ تا امروز جنگهای زیادی با این غده سرطانی درگرفته است. جنگهایی که اسم همه شان را نمیشود نبرد کلاسیک گذاشت.
از یک سو اسرائیل با تمام کمکهای جهانی قرار دارد و از یک سو فلسطین تنها. آنچه از این جنگهای کوتاه باقی میماند، زخمهای عمیقی است که روی صورت شهرها و دل فلسطینیها جا باز میکند. شهرکهای یهودی نشینی مثل قارچ از زمین میرویند و بازهم چشمان خواب آلوده سازمانهای بین المللی، ناظر بر احوال دیگر ممالک است. موضوعی که هنرمندان و کارتونیستها بارها به آن پرداخته اند. این بار هم «راب راجرز»، کارتونیست کاربلد آمریکایی، به این موضوع اشاره کرده است. بمب افکنی که دارد به جای بمب، خانه روی زمینهای فلسطین میریزد و یک خانواده فلسطینی که نظاره گر این تصویر هستند.
به نحوه قرارگیری عناصر کارتون دقت کنید. تصویر سیاه بمب افکنی غول آسا با هاشورهایی سیاه که به دنبال هواپیما هستند، در سمت چپ تصویر و در قطر مخالفش در سمت راست تصویر، خانواده قرار گرفته است. خط سیر چشم از بمب افکن شروع میشود، با خانههایی که فرو میریزند، پایین میآید و بعد به خانواده فلسطینی میرسد. در گوشه سمت چپ و پایین تصویر، تابلویی که رویش نوشته شده است «فلسطین یا هر آنچه از آن باقی مانده است» زیر سایه سیاه هواپیما قرار گرفته است.
روجرز با این اثر میخواهد دو نکته را به مخاطبش یادآوری کند؛ اول اینکه هواپیما در مقابل دست خالی و تجهیزات درمقابل خشم فروخورده یک ملت، نتیجهای جز ویرانی ندارد. نکته دوم در همان تابلوی کوچک خلاصه میشود؛ «فلسطین یا هر آنچه از آن باقی مانده است!» هنرمند انگار به صهیونیستها میگوید همه دنیا سرگذشت شما را میداند. این جنگ نابرابر و این ظلم را متوقف کنید، با این حال نبرد اصلی، نبردی سیال است. در نگاه فلسطینی ها، در بغضشان، در راه رفتنشان، در کلامشان و در نفس کشیدنشان این نبرد ادامه دارد.